*~*~مجنون لیلی""""""""~*~*


••▪▪••●●* ...همه هستی من...*●●••▪▪••

یک شبی مجنون نمازش را شکست

 

بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود

فارغ از جام و الستش کرده بود

گفت یارب گرچه خوارم کرده ای

بر صلیب عشق دارم کرده ای

خسته ام زین عشق دلخونم نکن

من که مجنونم تو مجنونم نکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم

این تو و لیلای تو من نیستم

گفت:ای دیوانه لیلایت منم

در رگت پنهان و پیدایت منم

سالها با جور لیلا ساختی

من کنارت بودمو نشناختی.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:,ساعت18:32توسط نسیم | |