••▪▪••●●* ...همه هستی من...*●●••▪▪••

 
سلام بر تو، بانوی آب‏ها و آیینه‏ها
سلام بر تو، زیباترین مطلع غزل‏های عاشقی
سلام بر نجابت دست‏ها و کرامت نگاه‏هایت
«اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطمة معصومه» . . .

سلام به همتون مخصوصا دخملای نازو جیجر...

روزتون مبارک.براتون آرزوی موفقیت و خوشبختی میکنم.

 

+نوشته شده در سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:,ساعت12:46توسط نسیم | |

شش حرف و چهار نقطه ! کلمه کوتاهیه.اما معنیش رو شاید سالها طول بکشه تا بفهمی !

 تو این کلمه کوچیک ده ها کلمه وجود داره که تجربه کردن هر کدومش دل شیر می خواد!

 تنهایی،چشم براه بودن،غم،غصه،نا امیدی،شکنجه روحی،دلتنگی،صبوری،اشک بیصدا،

هق هق شبونه،افسردگی،پشیمونی،بی خبری و دلواپسی و .... !

برای هر کدوم از این کلمات چند حرفی که خیلی راحت به زبون میاد

 و خیلی راحت روی کاغذ نوشته میشه باید زجر و سختی هایی رو تحمل کرد

 تا معانی شون رو فهمید و درست درک شون کرد !!!

 متنفرم از هر چیزی که زمان را به یاد من میاورد...

و قبل از همه ی اینها متنفرم از انتظار ...

 از انتـــــــــــــــــــــــــــــــظار متــــــنـــــفــــــرم

+نوشته شده در یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:,ساعت21:57توسط نسیم | |

مرداب به رود گفت : 

 

تو چقدر زیبایی؟  

 

 

رود گفت: 

 

 من گذشتم ؛ تو هم بگذر.... 

 

 

+نوشته شده در یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:,ساعت21:39توسط نسیم | |

تـَـلخ تریـטּ خُـבاحافظے ِعُمرم !

خـבاحافظـ ـ ــ . . .

تَـنہا خواسته ام ایـטּ بوב

ڪہ نگاهَـم ڪنـב

و او هـم بگویَـב

خـבاحافظـ ـ ــ . . .

اَمّـ ـ ـــا انگــــــــــار

בیگر ارزشــ ِ یڪ خـבاحافظـے را

هَـم نـבاشتـم. . .   

+نوشته شده در پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:,ساعت22:57توسط نسیم | |

روزی مجنون از سجاده شخصی عبور کرد.

مرد نماز راشکست و گفت:مردک! درحال رازو نیاز باخدا بودم، تو جگونه این رشته را بریدی؟

مجنون لبخندی زد و گفت:عاشق بنده ای هستم و تو را ندیدم و تو عاشق خدایی و مرا دیدی!

+نوشته شده در چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:,ساعت23:23توسط نسیم | |

حیفه روزایی که بی تو به سر شد، حیفه شبهایی که بی من حذر شد
تو بی من تنها من از تو تنها تر، حیفه این عمری که تنها هدر شد
من سردم تو سردی دل نیمه جونه، میسوزه میسازه دربو داغونه
میلرزه حتی با چیک چیکه اشکام، مثل گنجشکی که زیر بارونه
لبهامون لبخنده عشقو کم داره، دلگیرن روزامون لحظه غم باره
دستاتو دستم کن خیلی محتاجم، پاییزم میریزم رو به تاراجم
من ابرم تو بارون این قصه خیسه، خورشیدو برگردون اینجا قدیسه
اعجازه بارونو باور کن وقتی، می خواد این احساسو از نو بنویسه
اینجا قلب آدما بی فانوسه، رویاشون رویا نیست انگار کابوسه
من جایی می خوام با تو قد لبخند، اینجا چشمامون تو گریه می پوسه
ما دستامون با هم دنیا میسازه، بی سقف و بی دیوار و بی دروازه
ما با هم هستیم و با هم میمیریم، بپر با من بپر وقت پروازه....

+نوشته شده در چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:,ساعت12:19توسط نسیم | |

گاهی نباید ناز کشید،

انتظار کشید،

آه کشید،

درد کشید،

فریاد کشید،

تنها باید دست کشید و رفت...!

+نوشته شده در پنج شنبه 9 شهريور 1391برچسب:,ساعت21:29توسط نسیم | |

 ممنون که اشک رابه چشمانم فرامیخوانی...

ممنون که آسمان قلبم گشتی...

ممنونم عزیزم...

ممنون که مجنون شبهای تارم شدی...

ممنون که دنیایم شدی...

ممنون که خدایم شدی...

 

+نوشته شده در پنج شنبه 9 شهريور 1391برچسب:,ساعت21:12توسط نسیم | |

من که یاری ندارم

چشم انتظاری ندارم

 

 قاصدک برو برو که با  تو کاری ندارم

قاصدک به چشم من                   غصه ی یک دردی برو 

  میدونم برای من خبر نیاوردی برو

توی هفتا آسمون من یه ستاره ندارم

کسی که عشقه منو به یاد بیاره ندارم

ندارم دلی که یک لحظه به یادم بزنه

ندارم هیچ کسی رو که فک کنی یار منه

قاصدک برو برو که با تو کاری ندارم

من که یاری ندارم چشم انتظاری ندارم

خیلی وقته اونی که براش میمردم دیگه نیست

قاصدک ها رو به یادش میشمردم دیگه نیست

خیلی وقته که دارم با تنهایی سر میکنم

همه ی قاصدک های شهرو  پر پر میکنم

قاصدک برو برو

قاصدک برو برو که با  تو کاری ندارم

چشم انتظاری ندارم...

+نوشته شده در یک شنبه 5 شهريور 1391برچسب:,ساعت12:49توسط نسیم | |