••▪▪••●●* ...همه هستی من...*●●••▪▪••

 

یکی مدالهای المپیکش را می شمرد ...

 یکی گناهانش را می شمرد و قرآن بر سر می زند که خدایا العفو ...

و در همین نزدیکی کودکی می شمرد که از خانواده اش چند نفر باقی مانده اند...

 

Olimpik madalya sayısı biri

Bir günah sayabilir ve Tanrı'nın Alfv Kurân'ın yapar

Aile ve çocuk sayısının yakınlığı kaç kişi kalır

+نوشته شده در جمعه 27 مرداد 1391برچسب:,ساعت13:9توسط نسیم | |

سلام عزیزای مهربون.طاعاتتون قبول.    

پیشاپیش عیدتون مبارک. 

 

تا که چشمم باز شد دیدم که یارم رفته است

 ماه مهمانی تمام و مه‌نگارم رفته است
 

با گل این بوستان تازه انسی داشتم

  گرم گل بودم که دیدم گلزارم رفته است...

+نوشته شده در جمعه 27 مرداد 1391برچسب:,ساعت12:59توسط نسیم | |

امشب …
از آسمان باران انا انزلنا بر فرق زمین می بارد …
امشب چشمانم را با آب توبه می شویم
و کلام قرآن در دهانم می ریزم
تا خواب چشمانم را نیازآرد …

تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی
شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی
لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم
سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی...

سلام به همه مهمونای عزیز خدا

تو این شبهای عزیز.مارو هم از دعای خیرتون

بی نصیب نکنید.

التماس دعا

یــــــــــــا عــــــــــلی مدد...

+نوشته شده در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:,ساعت19:53توسط نسیم | |


من نه عاشق بودم ، نه محتاج نگاهي که بلغزد بر من

من خودم بودم و يک حسه غريب ، که به صد عشق و هوس مي ارزد...♥♥♥♥♥♥♥

+نوشته شده در دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:,ساعت19:28توسط نسیم | |

 

عشق بشکل پرواز پرندست

عشق خواب یک آهوی رمندست

من زائری تشنه زیر بارون

عشق چشم ابی اما کشندست

من میمیرم از این آب مسموم

اما اون که مرده از عشق تا قیامت همیشه زندست

من میمیرم از این آب مسموم

مرگ عاشق عین بودن اوج پرواز یه پرندست

تو که معنای عشقی به من معنا بده ای یار

دروغ این صدا را به گور قصه ها بسپار

صدا کن اسمم رو از عمق شب از عمق دیوار

برای زنده بودن دلیل آخرینم باش

من ان من بذر فریاد خاک خوب سرزمینم باش

طلوع صادق عثیان من بیداریم باش

عشق گذشتن از مرز وجوده

مرگ پایان راه قصه بوده

من راهی شدم نگو که زوده

اون کسی که سرسپرده مثل ما عاشق نبوده

من راهی شدم نگو که زوده

اما اون که عاشقونه جون سپرده هرگز نمرده

+نوشته شده در چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:,ساعت20:3توسط نسیم | |

دختری سه ساله بود که پدرش آسمانی شد ...
 

 

دانشگاه که قبول شد، همه گفتند: با سهمیه قبول شده!!!

 

ولی ... هیچوقت نفهمیدند

 

کلاس اول وقتی خواستند به او یاد بدهند که بنویسد بابا! . . .

 

یک هفته در تـــــــــــب ســـــــوخت ...

+نوشته شده در شنبه 7 مرداد 1391برچسب:,ساعت22:24توسط نسیم | |

اشک زیبا ترین پدیده ی جهانه ولی تا چیزی رو از آدم نگیره  

خودشو نشون نمی ده ...

+نوشته شده در جمعه 6 مرداد 1391برچسب:,ساعت12:2توسط نسیم | |

اون آقایی که شبا رد می شد از کوچه ما کیسه به دوش کو

رد پای پر خراش و بی خروش کو

اون آقای خرقه پوش کو

کجاست اون آقا که پینه های دستاش مرحم دلای ما بود

نفس سبز نگاهش همیشه حلال مشکلات ما بود

می شه یکبار دیگه سر بزنه به خونه ما

بگیر نشونی از غربت بی نشونه ما

موهای آقا سفیده جوونا کیسه رو از آقا بگیرید

قامت آقا خمیده جوونا کیسه رو از آقا بگیرید

جوونا آقا بشید زنده کنیم رسم جوونمردی رو امشب

یتیما منتظرند زنده کنیم شیوه شبگردی رو امشب

یتیما پشت درای خونشون منتظر آقا نشستن

گوش به زنگ تق تق یه جفت صدای پا نشستن

موهای آقا سفیده جوونا کیسه رو از آقا بگیرید

قامت آقا خمیده جوونا کیسه رو از آقا بگیرید

 

حیدر کرار نیم خانه نشینم ولی

جان به فدای جگر سوخته ات یا علی

دستای پینه بسته علی به همراه منه

خونه نشینی علی آتیش به جونم می زنه

تو کوله بار شعر من اسم قشنگ علیه

قافیه تنگ دلم از دل تنگ علیه

تو کوچه های غربتم نشونی از مولا میدن

اهل محل سلامم و جواب سر بالا میدن

به من می گن علی کیه

علی امام عاشقاست

به من می گن علی چیه

داغ دل شقایقاست

توی نجف یه خونه بود که دیواراش کاه گلی بود

اسم صاحب اون خونه مولای مردا علی بود

نصف شبا بلند می شد

یک کیسه داشت که بر می داشت

خرما و نون و خوردنی

هرچی که داشت تو اون می ذاشت

راهی کوچه ها می شد تا یتیما رو سیر کنه

تا سفره خالیشون و پر از نون و پنیر کنه

شب تا سحر پرسه می زد پس کوچه های کوفه رو

تاپر بارون بکنه باغ های بی شکوفه رو

عبادت علی مگه می تونه غیر از این باشه

باید مثل علی باشه هر کی که اهل دین باشه

بعد علی کی می تونه محرم راز من باشه

درد و دلم رو گوش کنه تا چاره ساز من باشه

فردا اگر مهدی بیاد دردا رو درمون می کنه

آسمون شهرمون ستاره بارون می کنه

چشماتو وا کن آقا جون بالهای خستمو ببین

من و نگاه کن آقاجون دل شکستمو ببین

دلت میاد کبوترات تو حرمت پر نزنن

به سایه بون دستای مهربونت سر نزنن

زنده یاد آقاسی

+نوشته شده در یک شنبه 1 مرداد 1391برچسب:,ساعت12:0توسط نسیم | |