|
••▪▪••●●* ...همه هستی من...*●●••▪▪••
نظرات شما عزیزان:
سلام
عالیست..... خوشمان آمد.
مرررررررسی گلم! با افتخار لینک شدی!! خیلیییی دووووووستت دااااااارم!بازم بهم سربزنیا ،یادت نره فداتشم!
میدانی
در این جهان کسی است که با دیدنش رنگ و رخسارت تغییر میکند و صداقت قلبت آرزویت را به تاراج می برد مهم نیست که او مال تو باشد مهم این است که فقط باشد مهم این است که زندگی کند و لذت ببرد \\\"واقعاً برای کسی که عاشق واقعی باشد مهم نیست که پیش عشقش باشد مهم این است که زنده باشد و از زندگی لذت ببرد\\\" سلام آبجی گلم!! وبت خیلی زیبا بود ،جدی میگم!خیلی باهاش حال کردم!!خییییلی دوست داااارم،در ضمن اگه دوست داشتی به منم سر بزن!!مرسی
سلام لینک کردم
سلام به نسیم خانوم معلم بد قول خودم
![]() میگم تو پروفایلت نوشته که اهل گیلان هستی شما ![]() شما هاهم لهجه های ترکیدون فرق داره...درسته آیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ![]() ![]() ![]() ![]()
عشق بازی قدیمی شده بچسب خدا رو که عشقی بهتر از اون نیست
سلام وب جالبی داری
چندسالته؟؟ ![]()
|
About![]()
همه هستی من ایه تاریکیست که ترا در خود تکرار کنان به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد من در این ایه ترا آه کشیدم آه من در این ایه ترا به درخت و آب و آتش پیوند زدم زندگی شاید یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن می گذرد زندگی شاید ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه می آویزد زندگی شاید طفلی است که از مدرسه بر میگردد زندگی شاید افروختن سیگاری باشد در فاصله رخوتنک دو همآغوشی یا عبور گیج رهگذری باشد که کلاه از سر بر میدارد و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی می گوید صبح بخیر زندگی شاید آن لحظه مسدودیست که نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد و در این حسی است که من آن را با ادرک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت در اتاقی که به اندازه یک تنهاییست دل من که به اندازه یک عشقست به بهانه های ساده خوشبختی خود می نگرد به زوال زیبای گلها در گلدان به نهالی که تو در باغچه خانه مان کاشته ای و به آواز قناری ها که به اندازه یک پنجره می خوانند آه ... سهم من اینست سهم من اینست سهم من آسمانیست که آویختن پرده ای آن را از من می گیرد سهم من پایین رفتن از یک پله متروکست و به چیزی در پوسیدگی و غربت واصل گشتن سهم من گردش حزن آلودی در باغ خاطره هاست و در اندوه صدایی جان دادن که به من می گوید دستهایت را دوست میدارم دستهایم را در باغچه می کارم سبز خواهم شد می دانم می دانم می دانم و پرستو ها در گودی انگشتان جوهریم تخم خواهند گذاشت گوشواری به دو گوشم می آویزم از دو گیلاس سرخ همزاد و به ناخن هایم برگ گل کوکب می چسبانم کوچه ای هست که در آنجا پسرانی که به من عاشق بودند هنوز با همان موهای درهم و گردن های باریک و پاهای لاغر به تبسم معصوم دخترکی می اندیشند که یک شب او را باد با خود برد کوچه ای هست که قلب من آن را از محله های کودکیم دزدیده ست سفر حجمی در خط زمان و به حجمی خط خشک زمان را آبستن کردن حجمی از تصویری آگاه که ز مهمانی یک اینه بر میگردد و بدینسانست که کسی می میرد و کسی می ماند هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودالی می ریزد مرواریدی صید نخواهد کرد من پری کوچک غمگینی را می شناسم که در اقیانوسی مسکن دارد و دلش را در یک نی لبک چوبین می نوازد آرام آرام پری کوچک غمگینی که شب از یک بوسه می میرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد. ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ DO . . . DOS . . . . DOSS . . . . DOSSE . . . . . Dossetan nazar yadet nare
Home
|
| |
نام : | |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
<-PollName->
<-PollItems->
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 1557
بازدید ماه : 1679
بازدید کل : 126487
تعداد مطالب : 201
تعداد نظرات : 233
تعداد آنلاین : 1
Alternative content