رفتــــــــــــــــــــن...


••▪▪••●●* ...همه هستی من...*●●••▪▪••

برای ماندنش به خدا التماس کردم از خدا خواستم از حمایت ما رو بر نگرداند   که من بی او هیچم نیمه شب ها برایش دعا کردم   اه کشیدم ولی او رفت و خدا گریه هایم را نشنید و ندید و دعا هایم را نشنید و  مورد اجابت قرار ندادو او را برد و ان زمان بود که من از همه و هر چه داشتم بریدم  و های های گریستم و او رفت و من فقط ناظر رفتن او بودم رفتنی که هیچ امیدی به بازگشت ان ندارم ونخواهم داشت و امروز من او را برای همیشه از دست داده ام نه می توانم او را حس کنم و نه در آغوش بگیرم او رفت گر چه برایم همیشه ماندگار است.



نظرات شما عزیزان:

somaieh
ساعت12:52---1 اسفند 1390
سلام عزیزم خیلی زیبا ولی غم انگیز بود عالی عالی به منم سر بزن عزیزم خوشحال میشم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:,ساعت12:2توسط نسیم | |